گاه و بی گاه

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب با موضوع «جامعه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مسئله‌ی حجاب

ملاحظه‌ی زیبایی اینجا وجود دارد و آن عبارت است از مسئله‌ی حجاب؛ یعنی هرجا که سخن از این می‌شود که: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ؛[۱] مردها مؤمن را بگوى که چشم‌هاى خود را فرو گذارند و نظر خود را پایین بیندازند» و «قُلْ لِّلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ؛[۲] زن‌هاى مؤمن را بگوى که چشم‌هاى خود را فرو گذارند و نظر خود را پایین بیندازند» بلافاصله می‌فرماید: «یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ؛[۳] دامان خود را حفظ کنند» و «یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ؛[۴] دامان خویش را حفظ کنند».

پس انسان مؤمن، چه زن و چه مرد، باید نگاه خود را کنترل کند. ضمن اینکه باید از شخصیّت خودش حفاظت هم داشته باشد؛ یعنی اگر از سویی نگاه نامناسبی انجام می‌شود، حریم شخصیّتی خود را حفاظت کند.

در این بخش بحث پوشش و حجاب مطرح می‌شود که متأسفانه به آن مبتلا هستیم. ما هم در مسئله‌ی نگاه‌ها یک مقدار ابتلا داریم که ان‌شاءالله از رهگذر ماه مبارک رمضان، نگاه‌های ما مؤدّب، خاضع، خاشع، فروتن و همراه با رعایت ادب بندگی شود و هم در مسئله‌ی پوشش‌ با مشکل مواجه هستیم.

 

  • ۰
  • ۰

مولود کعبه

ولادت-امام-علی

امشب، مردی گستره آفاق را روشن می کند که شجاعتش، شجاعت تمام شجاعان را بی رنگ می کند.
امشب، کودکی خواهد خندید که عدالت را تفسیری عاشقانه خواهد کرد.
امشب، کسی سکوت کعبه را خواهد شکست که روزی بر بلندای شانه های خورشید، با تبر معرفت، بت های زمانه را خواهد شکست.
امشب، ستاره ای خواهد درخشید که درخشش نجابتش، آغوش مهربان مظلومیت است.
امشب، شب آمدن صاحب ذوالفقار، حیدر کرار است، آمدنش مبارک! ...

  • ۰
  • ۰
حجت الاسلام پناهیان پس از جنایات اخیر سعودی‌ها یادداشتی در پایگاه اطلاع رسانی «بیان معنوی» منتشر کرد. متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم
هفتۀ اخیر در کنار حرم اباعبدالله الحسین(ع) می‌شنیدم اینجا بحث از ممنوعیت و یا ترک عمره است. آنجا زائران ایرانی کم‌شمار بودند و مؤمنان عراقی بسیار بیشتر از قبل به حرم‌ها پناه می‌آوردند. این روزها زیارت حرم امام حسین(ع) رنگ و بوی دیگری دارد و سرشار از حماسه است. شما می‌توانید در حالی‌که شاهد رفت و آمد رزمندگان جوان و شهیدان پاکی هستید که در راه اباعبدالله الحسین(ع) قدم گذاشته‌اند، برای حضرت علی اکبر(س) اشک بریزید؛ و در میان اذکار و زیارت‌نامه‌ها شنوندۀ شعارهای حماسی فراوانی باشید که علیه ظلم زمان به‌ویژه ظالمانی همچون آل‌سعود سرداده می‌شود.
  • ۰
  • ۰

رهبر من

ای آقاو رهبـــر من..

 بعضی ها از شما انتظار دارند که با یک حکم حکومتی همه ی این دزدی ها ، رشوه ها ، ربا ها ، احتکار ها ، رانت خواری ها ، باندهای مافیایی ها ... و... را حل کنی ؛

اما تاریخ را که می خوانم می بینم ،حضرت علی (ع) که معصوم بودند 4 سال خواستند حق را از نا حق به مظلوم بدهند ... با او چه کردند ...

  • ۰
  • ۰

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم

به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار می‌دهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ ملّت و سرزمینتان را در دستان شما می‌بینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمی‌کنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.

سخن من با شما درباره‌ اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه می‌گردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمی‌خواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخ‌نگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و آمریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی می‌کنند.

  • ۰
  • ۰

لب زمین دو چشمش دوباره باران خورد
در آستانه دریا گرفت بوی حرم

گذاشت صورت خود را به صورت یک در
نفس کشید و نفس شد به رنگ و روی حرم

تمام حس عطش را به کاسه ها نوشید
و پر شد از تب و تاب لب سبوی حرم

در آن طرف پدری که خمیده با گریه
گره زده پسرش را به آبروی حرم

چقدر قطره به دریا رسیدنش زیباست
چقدر زمزمه جاری شده به جوی حرم

در ازدحام توسل ز چشم من گم شد
ضریح بود و هزاران دعای توی حرم

شکست بین نماز زیارت آقا
شکست و ریخت قنوتش به گفتگوی حرم

شفا گرفته مریضی .....زدند نقاره
صدای معجزه پیدا شد از گلوی حرم

گذاشت دست به سینه، عقب عقب برگشت
رسید تا فلکه آب و روبروی حرم

شاعر:علیرضا لک